English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5302 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
most significant digit U با ارزش ترین رقم
most significant bit U با ارزش ترین بیت
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
nethermost U پایین ترین زیر ترین
premiums U اضافه ارزش
premium U اضافه ارزش
capital gains U اضافه ارزش سرمایه
producer surplus U اضافه ارزش تولید کننده
premium statement U صورت اضافه ارزش سهام
net worth tax U مالیات بر اضافه ارزش دارائی
collection of premiums U وصول اضافه ارزش سهام
forfeiture of premiums U ضرر اضافه ارزش سهام
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
mode U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
backmost U پس ترین
lower most U پایین ترین
lattermost U پست ترین
meritorious U شایسته ترین
lowest U پایین ترین
lowermost U پایین ترین
least significant U کم اهمیت ترین
leftmost U سمت چپ ترین
hindmost U عقب ترین
lattermost U عقب ترین
rightmost U راست ترین
undermost U پایین ترین
best U عظیم ترین
foremost U پیش ترین
undermost U زیر ترین
nethermost U پست ترین
proto U مهم ترین
most significant U پراهمیت ترین
eldest U مسن ترین
more like;most like U شبیه ترین
middlemost U میان ترین
topmost U اعلی ترین
aftmost U عقب ترین
furthest U پیشرفته ترین
bottommost U پایین ترین
downmost U پایین ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
backmost U عقب ترین
arrant U بدنام ترین
westernmost U غربی ترین
most important <adj.> U مهم ترین
midmost U میان ترین
driest U خشک ترین
rearmost U عقب ترین
drier U : خشک ترین
tick U سخت ترین مرحله
neap U خفیف ترین جزر و مد
aftermost U عقب ترین واپسین
bottom price U پائین ترین قیمت
innermost U داخلی ترین دراعماق
neap tide U پائین ترین جزر و مد
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
tenth rate U از پایین ترین جنس
tenth rate U پایین ترین درجه
ticks U سخت ترین مرحله
next U نزدیک ترین پس ازان
easternmost U شرقی ترین نقطه
eastermost U شرقی ترین نقطه
top flight U اعلی ترین مرتبه
royal road U اسان ترین راه
ticked U سخت ترین مرحله
full-backs U عقب ترین بازی کن
full-back U عقب ترین بازی کن
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
lsb U کم اهمیت ترین بیت
best U شایسته ترین پیشترین
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
primitive data type U ساده ترین شکل داده
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback U جای عقب ترین بازی کن
last U پایین ترین درجه یا مقام
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
curtail step U پایین ترین پله پلگان
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
curtal step U پایین ترین پله پلگان
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
bottoms U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lowest common multiple [LCM] U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
This is the easisrt way. U این آسان ترین راه است
supremum U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
last but not least <idiom> U آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
lowest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
subcutis U عمیق ترین قسمت زیر پوست
smallest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
greatest common divisor [gcd] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
best-seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msd U با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
msb U با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
greatest common factor [GCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
knight bachelor U پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
aftermost U نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
best seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
water collecting sump U پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
highest common factor [HCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
dynamic U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
ahmad U اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
intima U درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamically U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
physical U پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
mastered U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
garboard U پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
bilge U پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
optimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
weakest maintained U ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Pentium Pro U قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
big ticket U با ارزش
low grade U کم ارزش
cost U ارزش
raffish U بی ارزش
worth U ارزش
fustian U بی ارزش
worth U با ارزش
treasure U با ارزش
brummagem U کم ارزش
brummagem U بی ارزش
junky U بی ارزش
low level U کم ارزش
small change U کم ارزش
rewarding U پر ارزش
worthiness U ارزش
worm eaten U بی ارزش
market value U ارزش
trivalence U سه ارزش
good for nothing U بی ارزش
picayune U بی ارزش
valuing U ارزش
picayubnish U بی ارزش
avail U ارزش
values U ارزش
shotten U بی ارزش
valueless U بی ارزش
prices U ارزش
regardant U با ارزش
worthless U بی ارزش
price U ارزش
naught U بی ارزش
no par U بی ارزش
Recent search history Forum search
2New Format
1دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1براى خودت ارزش قائل باش
1دانایی از زیباترین صفات بنی آدم است و پوینده گی از زیبا ترین صفات دانایان
1time is prceious it has great
1او واقعا ارزش رفاقت رو داره واسه من
1 Add a recovery email to secure your account
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
2چشمتون روشن چي ميشه
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com